برای ما که با وجود چهارده قرن تاریخ، هنوز چند سالیست که مرحله "تکوین ایدئولوژیک" را آغاز کردهایم و نخستین گامها را برداشتهایم، بسیار کم تجربگی و کم تجربگی خطرناک و فاجعه آمیز و نابود کنندهایست اگر از تکیه بر روی مبانی فکری و ایدئولوژیک اسلام به غفلت بگذریم و تمامیتوش و توانمان را در یک محدوده عمل مطلقا سیاسی مستهلک سازیم.
این کار موجب آن میشود که اسلام نو، در جنین خفه شود و میراث خوار جهادها و شهادتهای ما دیگران باشند.
دیگرانی که بارها نشان دادهاند که چه میراث خواران حق ناشناس و دشمنکامیهستند، میراث خوارانی که میخورند و حتی در لفظ سپاسی نمیگزارند؛ و در نهایت سر از گریبان دیکتاتوری، بورژوازی و حتی همزیستی مسالمت آمیز با امپریالیسم و سرمایهداری در میآورند...
(علی شریعتی- م.آ. ۱ ص۲۰۶-۲۰۷)
.....................
پ ن:
علی شریعتی چند ماه قبل از مرگش در نامهای بار دیگر خطر انقلاب سریع را گوشزد کرده و هشدار "انقلاب قبل از خودآگاهی فاجعه است" را اینبار با شرح بیشتری تکرار میکند. آیا شواهد امروز صحت این پیش بینی را تایید نمیکنند؟ آیا با وجود اینهمه فرصت سوزی شانس دوبارهای برای طرح و ظهور حقیقت دین در جامعه مانده است؟